نوشته شده در تاريخ شنبه 25 آبان 1392برچسب:سسس, توسط طاهره
|
یادتونه بچه بودیم میرفتیم با کلی نمک از دست فروش روبروی مدرسه میخریدیم میخوردیم دلدرد میگرفتیم مینداختیم تقصیر غذای مدرسه یادتونه چنان تاب میخوردیم ک با کمر میومدیم زمین
یادتونه دوست داشتیم نونایی ک هایدی برا صبحانه میخوره داشته باشیم ب خالیشم راضی بودیم منتظر بودیم مامانمون ی وسیله نو بخره اینارو بپوکونیم همیشه هم سرش دعوا میشد اخرم مامانمون مینداختش دور.....
نظرات شما عزیزان: